گویند گوهرشاد خانم (همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی)
سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد،
بر ساخت بنا نظارت کامل داشت و همیشه جهت هدایت و سرکشی حاضر می شد و
دستورات لازم را به معماران مسجد میداد.
از تعداد کارگران و میزان حقوق آنها اطلاع کامل داشت و حتی به کار حیوانات باربر رسیدگی میکرد و به کارفرمایان دستور داده بود از محل آوردن مصالح ساختمانی تا مسجد برای حیوانات باربر ظرفهای آب و علف بگذارند،
مبادا حیوانی در حال گرسنگی و تشنگی بار بکشد.
از زدن حیوانات پرهیز کنید، ساعات کار کارگران باید معین باشد و مزد مطابق زحمت داده شود و...
روزی هنگام سرکشی کارگر جوانی ناگهان چشمش به صورت او افتاد و در اثر همین نگاه، آتش عشق در وجودش شعله ور گشته و عاشق دلباخته ی او شد.
اما در این باره نمی توانست چیزی بگوید تا اینکه غم و غصه ی فراوان او را مریض کرد.
به خانم گزارش دادند که یکی از کارگران بیمار و در منزل بستری است.
گوهرشاد به عیادتش رفت و علّت را جویا شد.
مادر گفت او عاشق شما شده و از درد عشق بیمار است.
گوهرشاد فکری کرد و به مادر جوان گفت:
باشد، من از همسرم جدا شده و با او ازدواج می کنم،
به شرط اینکه مهریه مرا قبل از ازدواج بپردازد و
آن این است که چهل شبانه روز در محراب این مسجد نیمه کاره عبادت کند.
جوان پذیرفت.
پس از چهل روز گوهرشاد از حالش جویا شد، جوان به فرستاده ی او گفت:
لذّتی در عبادت و همنشینی با پروردگار یافتم که با عشق هیچ انسانی معاوضه نخواهم کرد.