مقاله های مذهبی

کنکجاوی بیش از حد گاهی وقت ها انسان را به سؤال های بی جوابی می رساند یا سؤال هایی که جوابی عقلی و منطقی برای آن ها فعلا نداریم و اگر هم جواب های عقلی و منطقی داشته باشیم، به دلیل سهل انگاری از بیان آن خودداری می کنیم و یا هم ناخواسته جوابشان را بیان نمی کنیم.

در این مقاله می خواهم برخی مسایل مذهبی را بیان کنم که برخی شبیه معماهای مذهبی بشر شده اند و برخی به دلیل کم توجهی و بی دقتی و سهل انگاری مورد توجه قرار نمی گیرند.

۱ تکثیر نسل بشر :

یکی از معماهای مذهبی بشر که از آغاز تا کنون معما بوده است، جریان انتشار نسل انسان است. در قرآن داریم که خداوند آدم را خلق کرده است و سپس برای او جفتی در نظر گرفت. به این ترتیب با خلق شدن حضرت آدم و حوا، آغاز تکثیر نسل انسان شروع شده است.

معمای عجیب این مسیله حلال و حرام بودن روابط زناشویی در افراد خانواده است.

محققان خارجی بر این اعتقاد هستند که نسل اولیه انسان، حیوان گونه بوده است و چیزی شبیه میمون بوده است و اعتقاد دارند که انسان حیوان ناطق است.

به راحتی می توان این نظریه و فرضیه را رد کرد. چرا که هر جانداری روی زمین حیوان نیست. درخت هم جان دارد. پس باید گفت نوعی حیوان است. به این ترتیب نمی توان گفت انسان حیوان ناطق است. چرا که گاو، اسب، مرغ، گربه، شیر و سایر موجودات هم ناطق هستند و اصوات مختلفی دارند که هر کدام هاکی از عمل و عکس العمل خاصی است.

خداوند بیان فرمود خلقت الانسان ولی نگفت حیوان ناطق.

تنها چیزی که می توان گفت همان انسان است.

محققان خارجی برای اینکه برای معمای عجیب تکثیر نسل بشر، جوابی پیدا کنند، انسان اولیه را از گونه حیوان دانسته اند تا به این واسطه بیان کنند حیوانات کاری به این ندارند که نسلشان از طریق خانواده تکثیر یابد. یعنی از طریق جفت گیری خواهر و برادر خانواده.

اما نکته هایی که در قرآن هستند، این فرضیه و نظریه را به کلی رد می کنند و عبارتند از اینکه خداوند چیزی به انسان داده که به هیچ موجود دیگری نداده و آن عقل است. در ضمن خداوند به فرشته ها بیان کرد که انسان تمام اسامی مرا می داند و بدون شک بیان حضرت آدم بعد از خلقت حوا مبنی بر شرم و حیا از دیدن حوا، دلیل دیگری باشد که این نظریه را رد کند.

در نزد خداوند چیزی که حلال است بدون شک از اول تا آخر حلال است و مختص تمام دوره هاست و چیزی که حرام است از اول تا آخر حرام است و مختص دوره خاصی نیست. به این ترتیب وقتی بیان می شود ازدواج برادر و خواهر حرام است، پس این مختص به دوره خاصی نیست. و می توان گفت که تکثیر نسل بشر از طریق ازدواج خواهر و برادری فرزندان آدم و حوا صورت نگرفته است. چرا که ریشه ی دین را این افکار از بیخ و بن بی اساس نشان می دهند.

تنها فرضیه و نظریه ای که می توان بیان کرد تا تکثیر نسل بشر را به یقین شرعی و اسلامی و حلال نشان دهد، این است که همان طور آدم از خداوند خواست تا همدمی به او عنایت کند، برای پسران و دخترانش هم همدم و مونسی خلق کند. به این ترتیب معمای عجیب تکثیر نسل بشر، پاسخ داده خواهد شد.

باز هم بیان می کنم، اگر به راه سفسطه برویم و بگوییم فرزندان آدم و حوا که برادر و خواهر بودند با هم ازدواج کردند و این به خاطر اقتضای زمانه بود، ریشه دین خود را مورد سؤال قرار داده ایم.

۲ اوقات شرعی :

الان که ماه رمضان است بهترین موقع برای بیان معمای مذهبی اوقات شرعی است. من یقین دارم که نماز ظهر و مغرب اکثر مسلمانان دنیا قضا خوانده می شود و دلیل بسیار محکمی بر این ادعای خود دارم.

در قرآن و روایات آمده است که وقت اذان ظهر درست زمانی است که سایه برگردد و وقت زمان نماز مغرب زمانی است که خورشید پشت کوه باشد و اثری از آن نباشد.

در هر شهری و هر مکانی خورشید در زمان خاصی پشت کوه می رود و همچنین هنگام ظهر، در زمان خاصی سایه برمی گردد.

اگر همین امروز به برگشت سایه در ظهر در شهرتان دقت کنید، بعد تا اذان ظهر زمان سنجی کنید، می بینید که اختلاف زمانی زیادی بین برگشتن سایه و اقامه اذان از بلند گوی شهر می باشد. برای نماز مغرب هم همین طور است. به محض غروب خورشید که حلقه اش پت کوه دیده نمی شود، تا زمان اذان مغرب، اختلاف زمانی زیادی هست.

به این ترتیب نماز ظهر و مغرب اکثر مردم قضا خوانده می شود.

توجه کنید به محض رؤیت سپیده نماز صبح شروع می شود و به محض از بین رفتن روشنایی در بعد از غروب نماز عشا.

از ترتیبی که بین زمان های روزانه و نمازها وجود دارد، می توان به یقین گفت که در اصل نمازهای یومیه هفت گانه بوده اند اما به دلیلی تبدیل به پنج گانه شدند.

نمازهای هفت گانه : نماز صبح به محض رؤیت سپیده و روشنایی، نماز ظهر به محض برگشتن سایه، نماز عصر چند ساعت بعد از ظهر، نماز مغرب به محض نادیده شدن خورشید، و نماز عشا به هنگام از بین رفتن روشنایی بعد از غروب.

به این ترتیب می توان گفت بعد از نماز صبح نمازی بوده که به هنگام پدیدار شدن قرص خورشید باید خخوانده می شد و نمازی هم بوده که چند ساعتی قبل از نماز ظهر خوانده شود.

تنها یک جمله از پیامبر هست که این مطلب را می تواند تأیید کند و آن همان سخنی است که پیرامون واجب کردن نمازهای دیگر بود که خداوند اجازه این امر را نداد.

۳ احکام مراجع تقلید :

از نظر علم و عقل و فلسفه و منطق، هر چیزی که دلیل آن کشف نشود، فهمیده و درک نشود، مسایلی که پیرامون آن بیان می شوند، همه فرضیه و نظریه هستند و این ها چیزهایی هستند که یقین در آن ها نیست و هنوز دارای شک هستند و ثابت شده نیستند.

اگر به احکامی که مراجع تقلید از روی آیات و روایات بیان می کنند، توجه کنید، متوجه می شوید که از یک آیه که ثابت است و معنی ثابتی دارد، احکام مختلفی صادر می شود در صورتی که یک حکم قطعی و یقینی دارد.

به این ترتیب این احکام مختلف نشان از این هستند که حکم یقینی و قطعی این آیه درک و فهم نشده است و آنچه تا کنون بیان شده است، همان است که در علم حقیقی به آن فرضیه و نظریه می گوییم. یعنی وقتی احکام برداشتی از یک آیه مختلف است، این ها حکم قطعی نیستند، بلکه حالت فرضیه و نظریه دارند که باید بیشتر تحقیق و تفحص و تفکر و تعقل شوند تا به حکم قطعی و یقینی رسید.

۴ میوه هایی که به ظاهر حلال هستند :

در بین مردم همیشه این سؤال از روحانیون پرسیده می شود که درخت فلانی آویزان در خانه ماست یا آویزان در کوچه است. آیا میوه ی آن را خوردن حلال است یا حرام؟؟!!

متأسفانه جواب اکثرا حلال است و من به حکم عقل و منطق و فلسفه، بیان می کنم که تا اجازه از صاحبش گرفته نشود که بخورد یا نخورد، تکلیف حلال و حرامش مشخص می شود.

از نظر عقلی و منطقی و علمی بخواهیم این مسیله را بررسی کنیم، متوجه می شویم که روحانیون درباره ی این مسیله حکم شرعی داده اند. و این را می دانید که برخی از احکام، احکام پایه هستند و ممکن است چند مسیله با این نوع از احکام رفع و رجوع شوند.

حلال دانستن میوه درختی که شاخه هایش آویزان شده در کوچه و یا خانه همسایه می باشند، سبب می شود که این موارد از این حکم ریشه بزنند :

ماشین همسایه جلوی خانه ی ماست پس استفاده از آن حلال است. مانند جریان میوه درخت.

دور از جان دور از جان اعوذبالله دختر همسایه آمد خانه پس استفاده از آن حلال است. ماننده میوه درخت.

بر این اساس می توان گفت این حکم یکی از احکامی است که سبب هرج و مرج و چه بسا فساد و خیلی جرایم دیگر می شود و من یقین دارم خوردن میوه درختی که شاخه هایش در کوچه و خانه همسایه آویزان است، بدون رضایت صاحب آن کاملا حرام است.

۵ دعاهای فرج :

معمای عجیب بعدی، معمای دعاهای فرج هستند.

از زمان های بسیار دور و قرن های بسیار گذشته این دعاها بوده اند و خوانده می شدند و هنوز هستند و خوانده می شوند و این مطلب را بیان کرده ام چرا که برخی به سفسطه اقتضای امروز را بهانه ی این معمای کرده اند و من با همین زمان و قدمت آن را تأیید نمی کنم.

همان طور که در جریان هستید، در روایات آمده که امام زمان عج زمانی ظهور می کنند که ظلم و فساد و فحشا دنیا را فرا گرفته باشد و موارد دیگری هم بیان شده است.

معمای عجیب این است که دو مسیله ی متضاد وابسته شدند به دعاهای فرج. در یک طرف ظلم و فساد و فحشا و در طرف دیگر ظهور امام زمان عج است.

به این ترتیب زمانی امام زمان ظهور می کند، که ظلم و فساد و فحشا زیاد زیاد شده باشد.

حال با توجه به اصول فلسفه و منطق و اصول علمی و عقلی، دعاهای فرجی که خوانده می شوند، علاوه بر این که درخواست تعجیل فرج امام زمان عج را داریم، به ناخود آگاه درخواست افزایش ظلم و ستم و فحشا را داریم.

چون زمان ظهور و زمان زیاد شدن ظلم و جور و ستم و فحشا، مکمل هم شده اند.

به این ترتیب وقتی که ما داریم برای فرج دعا می کنیم، به طور ناخواسته برای افزایش ظلم و ستم و فساد و فحشا هم دعا می کنیم.

عده ای بیان می کنند که اقتضای زمانه امروزی می تواند این مسیله را حل کند اما من بیان می کنم که قرن ها پیش و گذشته های بسیار دور این دعاها را بوده و خوانده می شدند.

بر این اساس به همان اندازه که ما برای تعجیل در ظهور دعا می کنیم، به طور ناخواسته به همان اندازه برای افزایش ظلم و فساد و فحشا هم دعا می کنیم.

پس چه بهتر که انسان مواظب و مراقت اعمال و رفتار خودش باشد و تلاش کند خودش را اصلاح کند.

۶ سحر و جادو و دم بند :

یکی از مسایل و معماهای عجیب بشری که ریشه در روان شناسی و انرژی روحی و روانی انسان دارد، همین خرافه هایی است که درباره سحر و طلسم و جادو و جنبل و دم بند شدن بیان می کنند.

برای اینکه این خرافات را از ذهن و فکر و یقین خود از بین ببرید و حقیقت آن ها برایتان آشکار شود، مثال هایی برایتان بیان می کنم تا به یقین پی ببرید که اصل حقیقت چیست :

جوانی دختری را می خواست و با پدر او صحبت می کرد. به مرور زمان که جوان از طرف پدر دختر جوابی نمی شنید و عکس العملی نمی دید و به دلایل مختلف دیگر از جمله رفتن دختر به دانشگاه، پسره دلسرد می شود. تا اینکه مدت ها گذشت و خانواده ی دختر از اینکه خواستگار نداشتند، به خرافه روی آوردند که فلانی دخترشان را سحر و طلسم و دم بند کرده است و هزار حرف و حدیث از این خرافات.

اما حقیقت ماجرا این بود که آن جوان به دلیل این که دلش و ذهن و افکارش همه پیش آن دختر بود، بخش عظیمی از انرژی روحی و روانی و کیهانی جوان، بر دختر مسلط شده است و همین باعث شده است که در دنیای روان و روح و کیهانی، دختر برای جوان نشانه گذاشته شود و کسی به او توجهی نکند چرا که به یقین می رفت که این جوان و دختر برای هم باشند.

اما چون خانواده ی طرف به علم این انرژی روان و روح و کیهان آگاهی ندارند، ناچارا به انحراف کشیده شده و بیان می کنند فلانی دخترشان را سحر و دم بند کرده است.

ماجرای بسیار جذاب و باحال دیگری که مردم از آن به نحسی و مزمت یاد می کنند، گریبان خودم را گرفته بود تا اینکه از نظر عقلی و منطقی و فلسفه و علمی، دلیل آن را کشف کرده ام.

شاید خود شما هم بارها از خانه بیرون رفته اید که شخصی برای اولین بار دیده اید. به قول لرها "زی منه ریم" بعدا آن روز برای شما خوب یا بد شده است. خوبی و خوش یمنی روز را به وقت خوشی به یک شخص و بدی و نحسی یک روز را به وقت بدی به شخص دیگر نسبت می دهند و به این ترتیب می گویند فلانی رو در رو خوش یمن است. یا فلانی رو در رو بدیمن و مضرت(ضرر رسان) است.

وای ... وای.... وا اسفا از جهل و نادانی. وا اسفا از جل و نادانی که آبرو و شرف خیلی از مردم بی گناه را می برد.

در بررسی هایی که من انجام داده ام، پی به این نکته بردم که وقتی شخصی درباره شخص دیگری غیبت کند، یا تهمت ناروا به او نسبت دهد و دروغ درباره ی او بگوید، چنین شخصی وقتی با آن شخص روبه رو شود، به دلیل شک تصویری و شک افکاری ناشی از شرم درونی باعث می شود که شخص درون خود احساس رنجش و عذاب کند و همین رنجش و عذاب، سبب می شود که روز برای شخص خوب و خوش یمن نباشد.

دقیقا برعکس این ماجرا سبب خوش یمنی می شود یعنی دوری از غیبت و تهمت و دروغ درباره دیگران.

شاید برخی ها را دیده باشید که می گویند از فلانی اصلا خوشم نمیاد. به نظر آدم بدی میاد. این دقیقا برمی گردد به همان مسیله غیبت و تهمت و دروغ و ناروا و از این قبیل موارد.

پس یادمان باشد از به بعد غیبت کسی را نکنیم، دروغ پشت سر کسی نگوییم و تهمت نزنیم و ناروا نگوییم..

چه بسا آدم هایی را دیده ام که به دلیل دروغ های سنگین، تهمت های سنگین و غیبت ها و نارواهای سنگین، سبب بیماری های لاعلاج شده اند، سبب تصادفات شده اند، سبب مرگ و میر شده اند، سبب بیماری های گریبان گیر شده اند.

چه قدر در روایات توصیه می شود غیبت نکنید،

چه قدر در روایات توصیه می شود تهمت نگویید،

چه قدر در روایات توصیه می شود دروغ و ناروا نگویید،

اگر انسان از این موارد دست بردارد، بدون شک نیمی از سلامتی و خوش یمنی و خوشبختی را به دست آورده است.

موفق و پیروز باشید