برای دادخواهی به قیامت رفتم.
جگر سوخته ام را هم بردم
، دل شکسته و روح شرحه شرحه و زخم و جراحت و اندوهم را و نام ظالمان را نیز .
ترازو بود و عدالت بود و حق بود و خدا بود.
ظالمان هم بودند یک به یک.
خواستم که شرح دهم قصه هایم را ...
اما قصه ها گفتن نمی خواست.