خوشا دل سپردن به عشق خدایی

ز قید هوس های دنیا رهایی


خوشا از گناهان همه توبه کردن

به درگاه حق،نیمه شب چهره سایی


خوشا بر فراز جهان پر گشودن

گذشتن ز خودبینی و خود نمایی



کلینیک خدا

به کلینیک خدا  رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
 
خدا  فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
 
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
 
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه مهربانی نیاز دارم،
 
تنهایی سرخرگ هایم را مسدود کرده بود ...
 
 و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
 
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و با آنها مهربان باشم.
 
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...
 
فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم،
 
چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
 
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد
 
که مدتی است که صدای خدا  را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم ...!
 
خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد
 
و من  به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها
 
از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :
 
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
 
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
 
هر ساعت یک کپسول صبر، و یک لیوان فروتنی بنوشم.

 
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی مهربانی بنوشم .
 
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

 
امیدوارم خدا  نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:
 
رنگین کمانی به ازای هر طوفان،
 
لبخندی به ازای هر اشک،
 
دوستی فداکار به ازای هر مشکل
 
نغمه ای شیرین به ازای هر آه،
 
و اجابتی نزدیک برای هر دعا...

*******************************

ارسالی از یکی از کاربران عاشق خدا و  همراه همیشگی وبلاگ



هوای گریه هامو داری یانه


همیشه بغض تو دنیامو لرزوند

هوای گریه ها مو داری یا نه


یه عمره که فراموشت نکردم

منو به خاطرت میاری یا نه


کسی جاتو نمی گیره تو قلبم

پناهی غیر آغوشت ندارم


صدامو می شنوی این التماسِ

تو تنهایی ولی تنها نزارم


با رویای تو بیدارم همیشه

شبایی رو که غرق اضطرابم


من انقدر خواب بد دیدم که می خوام

دیگه هیچ وقت تو این دنیا نخوابم


ببین دنیای من می لرزه بی تو

چجوری باید از این غم رها شم


باید پایان کابوسم تو باشی

شاید تعبیر رویای تو باشم


↯ وَقتــی
بالایی ☞ هــَس

⇩نــیازی به پایینـی هـا نیـــس... ⇩

↹ دلتـو بـِده بش...تا تــَه دنیا بـاهاته ↹

مخلصـــِتــَم.. ☜خدا☞....


نردبان

دزدی از نردبان خانه ای بالا می رفت. از شیار پنجره شـنید

که کودکی می پرسد:«خدا کجاست؟» و صدای مادرانه ای پاسـخ

می دهد:«خدا در جنگل است ، عزیزم». کودک مـی پرسـید:«چـه

کار میکند؟» مادر می گفت:«دارد نردبـان مـی سـازد.» دزد

از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد.


سالها بعد دزدی از نردبان خانـه حکیمـی بـالا مـی رفـت. از

شیار پنجره شنید که کودکی می پرسد:«خدا چـرا نردبـان مـی

سازد؟» حکیم از پنجره به بیرون نگاه آرد، به نردبـانی که

سالها پیش، از آن پایین آمده بود، و رو به کودک گفت:«بـرای

آنکـه عـده ای را از آن پـایین بیـاورد و عـده ای را بـالا
ببرد.»


چقدر فرق است بین دو عمل :


یکی گناهی که لذتش تمام میشود

و زشتی اش گریـبانمان را می گیرد


و یکی عبـادتی که سختی اش تمام میشود

و لـذتش شروع میشود... 


هر یک از شما باید حاجت خود را

از پروردگار خویش بخواهد، حتّی نمک

و بند کفش خود را از او بخواهد

"رسول خدا(ص)"

کی...

تاحالا خدا رو صدا زده

و لبیـــــــک نشنیـــــــــده !...


خدایا!


تو در بالای عرش،"تنها" چه می کنی؟


ابدیت را با بی نیـــازی،و بی چشم به راهی،


و بی امیـــــــد چگونه به پایان خواهی برد؟


ای که همه ی هستی از آن توست،


تو خود برای که هستی؟


تو به غیر از خوبی با ما چه کردی


 که ما اینگونه نافرمانیت می کنیم!!!


پدرم میگوید: کتـاب!

مادرم میگوید: دعـا!

و من خوب میدانم

که زیباترین تعریف خدا را

فقط میتوان از زبان گل هـــا شنید...


(حسین پناهی)


بــــــرگ درختان سبــــــز در نظر هوشیار

هـــــر ورقش دفتــریست معرفت کــــردگار



خدایا به من بیاموز که چطور در سخت‌ترین شرایط

آنگاه که من چیزی را با همه‌ی وجود از تو می‌خواهم

و تو حاجت‌روایی‌ام را مصلحت نمی‌دانی،

از مهربانی و رحمتت ناامید نشوم

و همچنان عاشقت بمانم

خدایا یادم بده در ناامیدی مطلق، لبخند زدن را...

یادم بده در دل‌شکستگی و رنجش، بخشندگی را...

اَلَمْ یَعْلَمْ بِأنَ اللهَ یَری(سوره‌ی علق، آیه‌ی 14)

آیا انسان نمیداند که خدا او را می بیند؟