چرا ز من بریده ای بنده ی پر خطای من؟ 

چرا صدا  نمی زنی خدای من خدای من؟


مگر ز من چه دیده ای مگر بدی کشیده ای؟

چرا صفا نمی کنی به ذکر دلربای من؟


خدای مهربان منم کریم و میزبان منم

عاشق میهمان منم بیا بیا گدای من


اگر چه کرده ای خطا تباه کرده ای عطا

بیا بیا دوباره ای بنده ی بی وفای من


بیا بیا به نیمه شب بزن تو زانوی ادب

بخوان شکسته دل مرا تا بچشی صفای من

به معصیت زدی چو دست، دل حبیب ما شکست

بیا بیا گنه مکن به یاد او برای من


ای تو که شکسته ای مریض و زار و خسته ای

مرا بخوان تو در سحر، سحر بود شفای من


مرو به جای دیگری سرت بنه به پای من

دعای توست مستجاب سحر دهم تو را جواب


ای ابراهیم! نفرینت را از بندگانم بازدار.


همانا من آمرزنده و مهربانم،


جبار بردبارم. گناهان بندگانم مرا زیان نمی رساند، همچنان که


طاعت شان مرا سود نبخشد. من آنان را برای فرو بردن خشمم


سیاست نکنم، پس نفرینت را از بندگانم بردار.


بندگانم سه گونه اند: گروهی توبه می کنند و من توبه شان را


می پذیرم و گناه شان را می بخشم.


آن گاه عذاب را از عده ای از بندگان باز می دارم؛ چون می دانم


فرزندان مؤمنی از نسل آنان پدید می آیند.


گروهی هستند که عذاب شان عظیم تر است، چرا که عذاب من


بر بندگانم برحسب جلالت و کبریایی من است.


ای ابراهیم! مرا با بندگانم واگذار؛ چون من از تو نسبت به آنان


مهربان ترم؛ همانا جبار بردبارم، بسیار دانای حکیم هستم


و با علم خویش تدبیرشان می کنم و


با قضا و قدرم در آنان نفوذ می کنم.


نقل از پیامبراکرم (ص)




از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود:


خداوند به من وحی فرمود: به عزّت و جلالم سوگند،


هیچ کدام از اعمال در نزد من ارزششان بیشتر از گریه کردن


از خوف من نمی باشد و من برای چنین اشخاصی


در رفیع اعلاء«بهشت» قصری بنا می کنم


که هیچ کدام غیر از گریه کنندگان به آن قصر راه ندارند



از امام رضا (ع) نقل شده که فرمود:


خداوند متعال در ثلث آخر هر شب ملکی به آسمان دنیا می فرستد


و به وی دستور می دهد که ندا کند:


آیا سئوال کننده ای هست تا من «خداوند» به وی عطا کنم؟


آیا توبه کننده ای هست که توبه ی او را بپذیرم؟


آیا استغفار کننده ای هست تا او را ببخشم؟


ای خواهان خیر و نیکی! بشتابید و ای خواهان شرّ! بمانید.


آن ملک تا دم سحر این نداها را تکرار می کند. وقتی که صبح می شود.


آن ملک به محل خود در ملکوت آسمان ها می رود



«وللهُ الأسماءُ الحُسنی فادعوهُ بها»


برای خدا اسماء حسنایی هست


پس او را از طریق آن اسماء حسنی بخوانید


(اعراف آیه‏ 179)


وَکَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ

عَنْهَا مُعْرِضُونَ یوسف آیه﴿۱۰۵﴾


و چه بسیار  نشانه‌ها در آسمانها و زمین وجود دارد

که آنان از کنارشان می‌گذرند و از پذیرش آنها روی می‌گردانند



من برای بندگان صالحم چیزهایی را مهیا کرده ام

که نه چشمها آنها را دیده اند

و نه گوشها آنها را شنیده اند

و نه به قلب کسی کیفیت آن خطور میکند

حدیث قدسی



داستانک معنوی

روزی حضرت موسی برای مناجات  باخدا به کوه طور می رفت 

دربین راه شخصی را دید که به التماس وزاری ازاوخواست 

تا ازخدابخواهد ازگناه اوبگذرد وگفت من گناه کرده ام  گناه بدی هم مرتکب    

شده ام وبه موسی  گفت چه گناهی کرده وآن حضرت هم قبول کرد

وبه راه افتاد ومشغول مناجات با خدا شد


خطاب رسید ای موسی

من بخشیدمش(ازقبل) فقط به بنده ام بگوازتویک گله دارم

 که چرا گناهش را به توگفت ! 

که هروقت چشمش به توبیفته خجالت بکشه

من نمیخواهم بنده ام  از کسی خجالت بکشه