دری که خدا از رحمت به روی مردم بگشاید هیچ کس نتواند بست و


آن در که او ببندد هیچ کس جز او نتواند گشود ، 


و اوست خدای بی همتای با حکمت و اقتدار.

سوره فاطر آیه 2


خدایا سرده این پایین

از اون بالا تماشا کن


اگه میشه فقط گاهی

خودت قلب منو "ها" کن


من این پایین تو اون بالا

دوتاییمون چه تنهاییم؛




یک نفر هست که از پنجره‌ ها
نرم و آهسته مرا می خواند

گرمی لهجۀ بارانی او
تا ابد توی دلم می ماند

یک نفر هست که در پردۀ شب
طرح لبخند سپیدش پیداست‌


مثل دوران خوش کودکیم‌
پر ز عطر نفس شب‌ بوهاست‌

یک نفر هست که چون چلچله‌ ها
روز و شب شیفتۀ پرواز است

توی چشمش چمنی از احساس
توی دستش سبد آواز است

یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم می روید

آسمان، باد، کبوتر، باران‌
قصه‌اش را به زمین می گوید

یک نفر هست که از راه دراز
باز پیوسته مرا می خواند


گاهگاهی ز خودم می پرسم
از کجا اسم مرا می داند



زمانی دنبال علم کیمیا بودم،

مدتی ریاضت کشیدم تا به بن بست رسیدم

و چیزی دستگیرم نشد، سپس در عالم معنا

این آیه عنایت شد که:

من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا:

هر کس سربلندی می خواهد

سربلندی یکسره از آن خداست

«سوره فاطر آیه 10»

عرض کردم: من علم کیمیا می‌خواستم

عنایت شد که: علم کیمیا را برای عزت

می خواهند و حقیقت عزت در این آیه است؛

خیالم راحت شد، چند روز بعد از این جریان

دو نفر [اهل ریاضت] به در منزل مراجعه

و جویای بنده شدند،پس از ملاقات گفتند:

دو سال است در زمینه علم کیمیا

تلاش کرده‌ایم و به بن بست رسیده‌ایم،

متوسل به حضرت رضا (ع) شده‌ایم ما را

به شما حواله داده‌اند!

شیخ تبسم کرد و داستان فوق را

برای آنان تعریف کرد و افزود:


من برای همیشه خلاص شدم،حقیقت کیمیا

تحصیل خود خداست



شیخ رجبعلی خیاط



انسان موجودی امیدوار و آرزوگر است،

یعنی دوست دارد همیشه با امید و آرزو زندگی کند


علاقۀ او به امید تا حدی است

که گاهی با خیالات، خودش را امیدوار می‌کند


ولی باید دانست در این دنیا همۀ امیدها

جز امید به رحمت و کرم خدا قطع می‌شود


و هیچ امیدی مانند امید به خدا

انسان را گرم نمی‌کند

 

استاد پناهیان



بگو: بار خدایا،

تویى دارندهٔ مُلک؛

به هر که بخواهى مُلک می‏دهى

و از هر که بخواهى مُلک میستانى

هر کس را که بخواهى عزت می‏دهى

و هر کس را که بخواهى ذلت میدهى

همهٔ نیکی ها به دست توست

و تو بر هر کارى توانایى؛


سورهٔ آل عمران آیه 26


ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ، ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ،

ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺯ

ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ . . .

ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ،

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺴﭙﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﺧﺪﺍ


ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ

ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻼﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﭽﯿﻨﺪ ،

ﻧﻪ ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ


ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ

ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ

ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﯿﭽﯿﻨﺪ !

ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺟﺰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ . . . 



چشم ها را بستم و زیر باران رفتم


ای جان؛ بوی خدا می آید




لطیفی و شیرینی این آیه

در این است که خداوند در آغاز می فرماید که

زاد و توشه بردارید برای راهی که به سوی

کمال دارید و ذهن آدمی طبعا بدین جانب

میل می کند که باید چیزی به عنوان

توشه فراهم آورد

اما ناگهان متوجه می شود که نیاز به

برگرفتن توشه‌ای نیست

زیرا بهترین توشه این است که

دست بیفشاند از هر چه ناشایست

و غیر حق است

و همین برای سعادت ابدی کافیست


بقره ایه 197


اگر این خانه شیشه بند باشد


و داخل آن پر از آب و همه ما نیز تشنه،


آیا نگاه به این آب ما را سیراب می کند؟


خیر، با نگاه کردن به آب سیراب نمی شویم!


اگر به اندازه سر سوزنی از این شیشه


سوراخ کنیم و دهانمان را


آنجا بگذاریم و بمکیم، چطور؟


همه نجات پیدا می کنیم


و از تشنگی نمی میریم


باید به اندازه یک سر سوزن از عالم حقیقت


سوراخی در پیش چشم انسان باشد


تا از عالم حقیقت انسان بچشد و بنوشد!


و بداند سیراب کننده اش الله است؛


و کسی که به او طعام می دهد نیز الله است؛


«هُوَ یُطْعِمُنی‏ وَ یَسْقین‏» (شعراء: 79) 




اکنون که الله کاسه پر از نعمتش را جلومان گذاشته است


و ما از آن می خوریم، گمان می کنیم


خودمان تلاش کرده ایم و به دست آورده ایم!


همه چیز در دست الله است


دستگاه توحید این است؛